جدول جو
جدول جو

معنی ابوبکر رازی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوبکر رازی
(اَبو بَ رِ)
احمد بن علی جصاص. فقیه حنفی. مولداو شهر ری. به سال 325 هجری قمری به بغداد شد و سپس مدتی در اهواز و چندی در نیشابور اقامت گزید و در سنۀ 344 کرت دیگر به بغداد رفت و تا آخر عمر در آنجا تدریس میکرد و در شصت وپنج سالگی بدانجا درگذشت و ابوبکر خوارزمی یکی از اصحاب او گاه وفات وی به بغداد بود. او راست: شرح ادب القاضی ابوبکر خصاف. شرح الجامعالصغیر. شرح الجامعالکبیر. شرح الاسماءالحسنی. کتاب فی اصول الفقه. کتاب احکام القرآن علی مذهب اهل العراق
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بو بَ رِ)
احمد بن عبدالرحمن، محدث مشهور. وی چندی در همدان اقامت داشت و در سال 404 هجری قمری بشیراز بازگشت و تا آخر عمر بدانجا ببود. او را کتابی در القاب و اسماء رجال و کتابی در القاب رواه هست. 411 درگذشت
لغت نامه دهخدا
محمد بن علی بن اسماعیل الفقال مکنی به ابوبکر، وی در علم تفسیر و حدیث و فقه و لغت از پیشوایان جهان بود، بسال 291 تولد و بسال 366 هجری قمری وفات یافت، وی فقیه شافعی مشهور است، (لباب الانساب)، در روضات الجنات آمده: وی همان فقیه شافعی است که ابن خلکان از او یاد کرده و در وصف او گفته است که امام بلامنازع عصر خویش و فقیه و محدث و اصولی و لغوی شاعر بود و در ماوراء النهر در زمان او شافعیان را کس مانند او نبود، فقه را از ابن سریج فرا گرفت و او را مصنفات زیادی است وی راکتابی است در اصول فقه، شرح الرّساله نیز از تصنیفات او است، از محمد بن جریر طبری و اقران وی روایت حدیث کرده است، و الحاکم ابوعبداﷲ و ابوعبیداﷲ بن منده و جماعت کثیری از وی روایت حدیث کرده اند، وی پدر قاسم صاحب کتاب التقریب است که در النهایه و الوسیط و البسیط از آن نقل قول شده و غزالی در باب ثانی از کتاب الرهن از آن یاد کرده است، وی چنانکه در طبقات الفقهاء آمده بسال 330 هجری قمری درگذشت، و نسبت او به شاش است و آن شهری است در ماوراءالنهر که از آنجا جمعی از دانشمندان برخاسته اند، (روضات الجنات ص 449)، وی از طرفداران اعتزال است، (تاریخ ادبیات ایران دکتر صفا ج 1، 276)، و رجوع به تاریخ بیهقی ص 163 و تاریخ گزیده ص 798 و ریحانه الادب شود
لغت نامه دهخدا
(اَبو بَ رِ)
محمد بن علی بن اسماعیل قفال شاشی، فقیه شافعی و محدث و اصولی و لغوی. او امام عصر خویش بود. صاحب کتابی در اصول فقه. و پدر قاسم صاحب کتاب التقریب است. ولادت به سال 291 هجری قمری و وفات 366. عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ رِ رَ)
مسخره و هزالی بوده ظاهراً بزمان سلطان محمود غزنوی و شاید همان بوبکر رئیس مغنیان آنف الذکر است:
از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی
بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی
گو بیائید و ببینید این شریف ایام را
تا کند هرگز شما را شاعری کردن کری
روزگاری کان حکیمان و سخنگویان بدند
کرد هر یک را بشعر نغز گفتن اشتهی
اندرین ایام ما بازار هزل است و فسوس
کار بوبکر ربابی دارد و طنز جحی.
منوچهری.
چو شعر نیک بیابی نظر نباید کرد
بهزلهای ربابی و طنزهای جحی.
ادیب صابر
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ رِ رَقْ قی)
ابن محمد بن خلیل از مردم رقه. طبیبی ماهر در علم و عمل و مربی شاگردان بسیار. و اولین کس است که مسائل حنین را تفسیر کرد. وفات او به سال 330 هجری قمری است
لغت نامه دهخدا